عیسی مسیح کیست ؟

عیسی مسیح کیست ؟ وقتی که کتاب مقدس را مطالعه میکنیم در می یابیم که او حقیفتا کیست ! او کسی است که تاوان گناهان ما را داده تا خدا ما را هلاک نسازد؛ او با این کار، رابطه‌ای دوستانه میان خدا و ما بوجود آورده است. او نه فقط برای گناهان ما، بلکه برای گناهان تمام مردم جهان فدا شد. اول یوحنا فصل 2 ایه 2 .

وقتی کتاب مقدس را مطالعه میکنیم دراول تیموتائوس فصل 3 ایه 16 میخوانیم که : زیرا او مانند یک انسان به دنیا آمد، و ثابت کرد که روحی پاک و بی‌گناه دارد؛ فرشتگان او را خدمت کردند؛ و مژدهٔ آمدن او در میان قومها اعلام شد؛ مردم همه جا به او ایمان آوردند؛ و او بار دیگر به جلال و شکوه خود در آسمان بازگشت.

یکی از ایه های زیبا در مورد شخصیت عیسی مسیح در فیلیپیان فصل 2 ایه 6 است که می خوانیم : او با اینکه ماهیت خدایی داشت، اما نخواست از اختیار و حق خدایی خود استفاده کند؛ 7بلکه قدرت و جلال خود را کنار گذاشت و به شکل یک بنده درآمد، و شبیه انسانها شد؛ 8و حتی بیش از این نیز خود را فروتن ساخت، تا جایی که حاضر شد مانند یک تبهکار، بر روی صلیب اعدام شود.

تمام زندگی روحانی ما و تمام ابدیت ما در گروی این جواب مشخص می شود . نبض انجیل یوحنا این حقیقت پویاست که 1 عیسی مسیح فرزند یگانه خدا 2. او مسیح موعود است 3. او نجات دهنده است . که از ابتدا بوده و تا ابد خواهد بود . حقیقت پویا این است که عیسی مسیح ما را دعوت کرده است تا او را بپذیریم و با او تا ابد زندگی کنیم .  عیسی می گوید کسانی که به او ایمان می اورند زندگی جاوید دارند ( نه اینکه زندگی جاوید خواهند داشت ) .بنابراین زندگی جاوید در لحظه تازه شروع می شود . دریافت زندگی جاوید به معنای بر خورداری از حیات خدا می باشد . حیاتی که ذاتا جاودانه است . دریافت این زندگی در این دنیا ,زندگی جاودانی با خدا را تضمین می کند . یوحنا نشان می دهد که عیسی فرزند حقیقی خداست . او بزرگترین انتخاب زندگی را در مقابل ما می گذارد . ما مسوولیم که تصمیم بگیریم که چه کسی را پیروی خواهیم کرد ( یوشع 24 : 15) . خدا از ما می خواهد که زندگی را انتخاب کنیم ( تثنیه 30 – 15 – 20) .تصمیم به موکول کردن این انتخاب به اینده به معنای انتخاب نکردن و پیروی نکردن از مسیح هست . که تصمیمی خطر ناک است . چون اگر به او ایمان بیاوریم میتوانیم زندگی جاویدان داشته باشیم ,حیات ابدی داشته باشیم ,داوری خواهیم شود و تا به ابد در پیشگاه خدای پدر و عیسی مسیح تا  به ابد زنده خواهیم بود . 


در کتاب مقدس کولسیان فصل 1 ایه 15 میخوانیم که : 15مسیح چهرهٔ دیدنی خدای نادیده است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. 16در واقع، تمام هستی بوسیلهٔ عیسی مسیح بوجود آمد، یعنی هر آنچه در آسمان و بر زمین است، دیدنی و نادیدنی؛ عالم روحانی با فرمانروایان و تاج و تخت ایشان، و فرماندهان و بزرگانشان، همه

دو مرحله مهم بر سر راه عیسی: اعتراف پطرس و تبدل هیئت

اعتراف پطرس . هر سه انجیل همنوا پرسش عیسی از پطرس را ذکر می کنند کـه سـؤال کرد مردم دربارة او چه فکر می کنند. پاسخ پطرس، از طرف رسـولان، پاسـخی متفـاوت با نظر مردم است . راتزینگر میگوید: پرسـش عیـسی دربـاره نظـر مـردم و رسـولا ن دو پیشفرض دارد : در یک سو یک شناخت بیرونی نسبت به عیسی وجود دارد که گرچـه لزوماً نادرست نیست، اما کافی نیست . در سوی دیگر شـناخت عمیـق تـری هـست کـه مربوط به رسولان است . تمام اناجیل همنوا نظر مـردم را در مـورد عیـسی ـــ کـه او را یحیای معمدان یا ایلیا یا برخی پیامب ران دیگر می دانند که از میان مردگان برخاسته اسـت ــ قبول دارند . وجه مشترک همه نظرهای مردم این است که عیسی «پیامبر» دانسته شـده است. این نظرات مختلف اشتباه نیستند، آنها کم و بیش بـه سـرّ عیـسی اشـاره دارنـد و میتوانند هویت واقعی عیسی را نشان دهند، اما ما را به هو یت جدیـد او نمـی رسـانند . آنها او را بر حسب اصطلاحات گذشته تفسیر می کننـد نـه بـر حـسب تعـابیر خـودش . عیسی چنان منحصر به فرد است که در هیچ مقولهای طبقهبندی نمیشود . عیسی در واکنش به نظر رسولان ــ که او را مسیحا میدانند ـــ از ایشان مـی خواهـد مسیحا بودن او را به مر دم نگویند؛ چراکه چه بسا عموم مردم آن را بد تفسیر کننـد و از

یک سو منجر به امیدهای کاذب نسبت به او شود و از سوی دیگر بـه فعالیـت سیاسـی برضد او بینجامد . بعد از این ممنوع کردن، مسیحای واقعی از میان مردگان برمـی خیـزد؛ پن او مسیحاست اما متفاوت با آنچه مردم قبلاً می داشتند . تبدل هیئت . در جریان تبدل هیئت، موسی و ایلیا بر بالای کوه ظاهر می شـوند و بـا عیسی سخن می گویند؛ تورات و پیامبران نیز با عیسی سخن مـی گوینـد . مـسئله اصـلی صحبت آنان صلیب است که در اورشلیم انجام مـی شـود . صـلیب عیـسی یـک خـروج است؛ جدا شدن از زندگی و عبور از در یای سرخ مصائب و انتقـال بـه جـلال . در ایـن حادثه سه شاگرد عیسی (پطرس، یعقوب و یوحنا ) از آنچه دیدند مبهـوت شـدند . آنـان دریافتند که عید سوکوت واقعی آمده است؛ آنا ن فهمیدند عیسی خـود تـورات زنـده و کلمه کامل خداست . هر سه انجیل همنوا مسئله اعتراف پطرس و مسئله تبدل هیئ ت عیسی را، با اشاره بـه زمان وقوع آنها، به هم ربط می دهند. متی و مرقس می گویند «: عیسی بعـد از شـش روز پطرس، یعقوب و یوحنا را با خود برد » (متی ؛1 :17 مـرقس )2 :9 و لوقا میگویـد «: اکنـون حدود هشت روز بعد از این سخنان » ... (لوقا : 9( 28 . برخی زمان مورد اشاره را بـا ت وجـه به تقویم یهودی تفسیر می کنند و می گویند شش روز بعد از عید کیپـور عیـد سـوکوت میآید. برخی این تفسیر زمانی را قبول ندارند . . 10 عیسی هویتش را اعلام میکند در فصل دهم سخن بر سر این است که عیسی چگونه خود را معرفی می کند. راتزینگـر میگوید: عیسی معمولاً خود ر ا با دو عنوان «پسر انسان «و » پسر» معرفی مـی کنـد . او از تعبیر مسیحا برای خود استفاده نمی کند. تعبیر «پسر خدا » نیـز، حتـی در انجیـل یوحنـا، خیلی کم به کار رفته است . پسر انسان . پسر انسان واژه ای رمزی است که عیـسی زیـاد بـرای خـودش بـه کـار برد می . این نکته مهم است که نو یسندگان عهد جدید، و از جمله اناجیل اربعه، لقب «پسر انسان» را مبنا قرار نمیدهند، بلکه تعابیر مسیحا، خداوند و پسر خدا را به کار میبرند .

 

عیسای ناصری

7 پیام تماثیل راتزینگر، در این فصل، به بررسی تماثیل می پردازد. تماثیل قلب موعظه عیسی را شـکل میدهند. از این رو، در طول تاریخ کلیسا همواره برای فهم تماثیل تلاش شده اسـت؛ از جمله آدولف یولیشر (julicher Adolf ،(از محققان تفسیر انتقادی، اثـری دو جلـدی بـه نـام دربارة تماثیل (hesu redden Geleichnis Die (دارد. او بـین تمثیـل (parable (و حکایـت رمـزی (allegory (فرق می گذارد و متذکر میشود از آنجا کـه حکایـت رمـزی ـــ کـه در فرهنـگ یونان، برای تفسیر و پرده برداری از محتوای اسرارآمیز پنهانِ متون معتبر دینیای بـه کـار میرفت که دیگر مورد پذیرش نبودند ــ در زمـان عیـسی مرسـوم بـود، ممکـن اسـت تماثیل همانند حکایات رمزی به نظر برسند. جاچیم جرمیاس (Jeremias Jachim (در کتـاب تماثیل عیسی معتقد است هر تمثیل محتوا و پیام خاص خود را دارد . او با توجه به ایـن نکته، تماثیل را از نظر موضوع به نه دسته تقسیم می .کند به نظر راتزینگر عیس ی نمی خواهد با بیان تماثیل، نوعی معرفت انتزاعی به ما بدهـد . او می خواهد ما را به سرّ خدا برساند، یعنی به نوری که چـشمان مـا تـاب تحمـل آن را ندارد. از این رو، برای اینکه سـرّ خـدا را بـرای مـا دسـت یـافتنی کنـد، آن را از طریـق واقعیات زندگی دنیوی به ما نشان میدهد . مؤلف، به نقل از انجیل لوقا، سه تمثیل را مهم میشمارد و به تبیین آنها میپردازد : . 1 سامری نیکو (داستان مردی کـه گرفتـار دزدان مـی شـود . دزدان، پـس از سـرقت اموالش، او را مجروح در جاده رها میکنند، تا اینکه یک سامری او را نجات میدهد ). . 2 مرد ثروتمند و ایلعاذر فقیر (حکایت مرد ثروتمندی که نسبت به همسایة فقیـرش بیتوجهی می کند. پس از مرگ، فرشته ها مرد فقیر را نزد ابراهیم می برند و مرد ثروتمنـد در عالم مردگان در عذاب میماند). . 3 پسر ولخرج (یا به عبارتی دو برادر و پدر خوب ). بـه نظـر راتزینگـر شـاید ایـن تمثیل از زیباترین تماثی ل عیسی باشد . این تمثیل داستان مردی اسـت کـه دو پـسر دارد . پسر جوان تر سهم ارث خود را زودتر مطالبه و خانه را تـرک مـی کنـد . او بـا ولخرجـی

 سرمایهاش را هدر می دهد و به بـدبختی مـی افتـد؛ بـه طـوری کـه مجبـور مـی شـود در خوکدانی کار کند و پس مانده غذای خوک ها را بخورد . روزی به خود می آید و به فکر میافتد اگر لیاقت پسر بودن را ندارد، دست کم، به خانه برگردد و به عنـوان یـک کـارگر برای پدرش کار کند؛ اما پدرش از او استقبال می کند و بازگشت او را جـشن مـی گیـرد . بندیکت ذیل این داستان می گوید «: برای مـا نـاگوار اسـت کـه مـی بینـیم داسـتان پـسر ولخرج، که می خواهد به تنهایی و بدون قید و بند خوش بگذراند، روح طغیانگرِ جهـان مدرن در برابر خدا و شریعت خدا را منعکس می .»کند پیر جرلوت (Gerelot Pierre (در تفسیر این تمثیل میگوید «: عیسی این تمثیل را به کـار میبرد تا خیرخواهی خود نسبت به گناه کاران را توجیه کند. عیسی خود انکشاف همـان کسی است که پـدر نامیـده مـی شـود . توجـه بـه ایـن محتـوای تـاریخیِ تمثیـلْ نـوعی مسیحشناسی تلویحی با خود دارد . آبای کلیسا تمثیل دو برادر را دست مایه تبیین رابطـه یهودیان و غیریهودیان قرار می دهند. پسر گمشده مثَل جهان شرک است کـه عیـسی، از سر لط ف، در به سوی خدا را بر آنان گشوده است و برادری که در خانه مانـده تـصویر قوم اسرائیل است .» جرلوت با اشاره به سخن پسر بزرگ تر که به پدرش گفت «: ای پـدر سـال هـا تـو را خدمت کردم و هیچ گاه از دستور تو سرپیچی نکردم »، می گوید «: این جمله بر این نکتـه تأکید می کند که از نظر یهودیان خدا بیش از هر چیزی همـان شـریعت اسـت . آنـان بـه نوعی رابطه شرعی میان خود و خدا قائل اند؛ اما خـدا بـزرگ تـر اسـت و آنـان بایـد از خدای شریعت به خدای بزرگ تر، یعنی خدای محبت روی آورند . » نکته بسیار مهم این است که بندیکت مدعی است حتی تماثیل نیز مـشتمل بـر نـوعی مـسیح شناسـی پنهـان هستند، از این رو تلاش می کند تماثیل و وقایع تاریخی را به صورت الاهیاتی بـازخوانی کند و آنها را به مسیحشناسی برگرداند