رستاخیز صرفاً به این معنی نیست که مسیح که مصلوب شده و مُرده بود، در روز سوم به زندگی بازگشت. این تلقی از رستاخیز اگرچه نادرست نیست، ولی گویای تمام حقیقت هم نیست. شاید تصور برخی از مسیحیان از رستاخیز نیز این باشد که خدا مسیح را از مردگان برخیزانید تا بیعدالتی و ظلمی که در حق او شده بود، جبران شود. در این تصور نیز البته رنگی از حقیقت هست، ولی نباید فراموش کرد که انسانهای خوب و عادل بسیاری، در تاریخ مورد ظلم و ستم واقع شده و زندگی خود را از دست دادهاند، ولی هیچیک به زندگی باز آورده نشدهاند، آنهم به این سرعت. پس، رستاخیز با احیا (= به زندگی بازآمدن) صِرْف فرق دارد. در زبان انگلیسی نیز به رستاخیز Resurrection ولی به زنده شدنِ صرف بعد از مرگ، Resuscitation (= اِحیاء) گفته میشود. احیاء به این معنی است که متوفیٰ به زندگی پیشین خود، همان که پیش از مرگ داشت، باز آید. با این وصف، مورد استعمال این کلمه عمدتاً در مورد افرادی است که مثلاً دچار ایست قلبی شده و به زندگی باز آورده شدهاند. ولی حتی در موارد مشکوکی هم که تصور میشود شخصی بعد از وقوع مرگ مطابق پارامترهای پزشکی، به زندگی باز آمده است، بهسادگی گفته میشود که فلان شخص بهطرز حیرتآوری زنده شد و نه اینکه رستاخیز کرد! البته، با اینکه رستاخیز به معنای احیا نیست، اما در هر حال معنای گذر از مرگ به زندگی در آن مستتر است، اما این زندگی جدید، آن زندگی سابق نیست. کمی بعد توضیحات مفصلتری در این باره خواهیم داد. با توضیحاتی که داده شد دو نکته روشن میشود: اولاً، تفاوت باز آمدن مسیح به زندگی با بازگشت ایلعازر به زندگی یا پسر بیوهزن نائینی یا دختر یایروس و یا پسر بیوهزنی که با دعای ایلیا زنده شد، در همین است که این افراد به زندگی پیشینی که داشتند بازگشتند، و به این معنا، به نحوی معجزهآسا و توضیحناپذیر به لحاظ علمی، احیا شدند، ولی آنچه در مورد مسیح روی داد «رستاخیز» بود. ثانیاً، اگر برخاستن مسیح از مرگ، صرفاً به معنای بازآمدن او به زندگی پیشین نیست، و اختلاف رستاخیز و احیا، از همینجا ناشی میشود، پس رستاخیز بازگشت به کدام زندگی است؟ و آیا اساساً میتوان آن را بازگشت دانست؟