آیا رستاخیز به معنی بازگشت به زندگی پیشین است؟

حضرت صالح علیه السلام مطالعه در سیره حیات و دعوت
در خصوص شرح مارکوس بورگ Marcus Borg نیز که قائل بر واقعیتی از نوع دیگر است، باید گفت که اشکالی ندارد که ما با واقعیتی فراتر از آنچه در قلمرو امور مادی و محسوس و تجربی می‌‌بینیم، روبرو باشیم ولی واقعیتی که از این قلمرو فرامی‌‌گذرد، بنا به تعریف باید نخست از لوازم این قلمرو برخوردار باشد. از این رو، واقعیت حتی اگر ماهیت حقیقی و نهایی آن از دید حواس و ذهن ما پنهان باشد، به هر حال تحققِ خارجی دارد و چنین نیست که رستاخیز تنها در تجربۀ «مؤمن» واقعیت داشته باشد. به نظر نگارنده، مارکوس بورگ و هم‌‌فکرانش کلمۀ «واقعیت» را با محتوای مورد علاقۀ خود پر می‌‌کنند و از معنای متعارف این کلمه، منحرف می‌‌شوند. بنابراین در معنای فوق‌‌العاده ذهنی‌‌ای که بورگ به رستاخیز اشاره دارد، شخص می‌‌تواند از صمیم قلب به ارتباط خود با ناپلئون ایمان داشته باشد و در این معنا حضور زندۀ ناپلئون در تجربۀ او «واقعیت» داشته باشد، و هیچ اشکالی هم از باور این شخص نمی‌‌توان گرفت! به این ترتیب، نقطه‌‌‌‌اتکای رستاخیز نه رخدادی تاریخی، یعنی زمانمند و مکانمند، بلکه احساس و تجربه‌‌ای موهوم خواهد بود که حتی ممکن است برای خود تجربه‌‌کننده نیز بعد از مدتی بی‌‌رنگ یا با تجربه‌‌ای دیگر جایگزین شود.
  البته یک تفاوت دیگر رستاخیز مسیح در این است که نه به صورت دسته‌‌جمعی بلکه برای یک فرد اتفاق افتاد. هرچند، با توجه به آموزۀ تجسم می‌‌توان گفت که آنچه بر عیسی گذشت، در واقع، ذات انسانی را متأثر می‌‌سازد و اتفاقی است برای انسانیّت در مسیح. در هر حال، تحقق رستاخیز در معنای دسته‌‌جمعی و کامل آن، و همچنین زدوده شدن کامل شرارت از چهرۀ جهان، رخدادی است موکول به بازگشت مسیح.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد